هنری فورد، مؤسس کمپانی خودروسازی آمریکایی فورد موتور(Ford Motor)، نهتنها بهخاطر دستاوردها و پیشرفتهایش بلکه بهخاطر راه و روش فکر کردن و رهبریاش نیز شهرت دارد. میراث بهجا مانده از او پُر از نقلقولها و خاطراتیست که مجموعاً به فلسفهای قوی در مورد کارآفرینی اشاره دارند. درواقع به عنوان منبع الهامی چهرههای کم دیگری در این زمینه به خاطرمیآیند. با این ذهنیت، پنج درس از هنری فورد را در مورد کارآفرینی مرور میکنیم.
۱- کارتان را آنقدر خوب انجام دهید که دیگران فکر کنند شما آنرا ابداع کردهاید.
هنری فورد، اغلب بهعنوان مخترع اتومبیل شناخته میشود، او درواقع نسبت به اتومبیلها بسیار مشتاق بود و حضور آنها را در آمریکا و فرهنگ جهانی آنقدر کاربردی میدانست که مدام در پی اعتباربخشی به آنها بود.
هیچکس موافق دزدیدن اعتبار از دیگران نیست چون این عمل کاملاً غیراخلاقیست. اما چیزی که پیشنهاد میشود این است که با چنان روحیهی قوی و اشتیاق و برتری بهسمت کارتان بروید که آن کار به جزئی جداییناپذیر از کار خودتان تبدیل شود. اگر شما برای کارتان توان و اشتیاق فراوان بهکار ببرید، مردم شما را در آن کار پیشرو قلمداد میکنند.
هدف از این کار اصلاح تصور شما نیست، بلکه رسیدن به حقیقتی والا است. کاری را انجام دهید که عاشق آن هستید، کاری که بیشترین اشتیاق و احساسات هیجانی را در شما برمیانگیزد. وقتی چنین میکنید، متوجه خواهید شد که عشق شما واگیردار میشود و هرچه در کاری که انجام میدهید بهتر شوید، مردم هم بیشتر به آن کار توجه نشان میدهند و دوستش خواهند داشت.
درنهایت، شما فراتر از یک سازنده خواهید شد، کسی خواهید شد که ساختهی خود را در جایگاه اول و برتر قرار میدهد.
۲- شکستها یا فرصتها
فورد هم قبل از موفقیت، بسیاری از اوقات شکست خورد. این مسیر بهطرز باورنکردنی برای کارآفرینان معمول و طبیعیست. معمولاً آدمها در برابر شکستهایشان ضعف نشان میدهند، اما حقیقت این است که هیچکس از شکست در امان نیست؛ نکتهی مثبت اینجاست که شکستها، فقط فرصتهایی هستند که در قالب رخدادهایی منفی خود را نشان میدهند.
فورد میگوید:«شکست، فرصتی برای شروع دوباره است، منتها اینبار هوشمندانهتر»؛ درواقع ما باید به شکستها به چشم یک معلم نگاه کنیم.
طبیعتاً، تجربهی حس شکست برای هیچ کس خوشایند نیست. وقتی که نقشههایمان جواب نمیدهند، حس خوشبینی و انگیزهمان کمرنگ میشوند. بااینحال، ما تنها از تغییر نگرشمان نسبت به شکست است که سود میبریم.
هنگامی که شکست اتفاق میافتد، سعی کنید روی احساسات ناامیدکننده تمرکز نکنید و بهجای آن سعی کنید منطقی باشید. هر شکست اطلاعات ارزشمندی در خود نهفته دارد مانند اینکه کجای کار اشتباه کردهایم و دفعهی بعد با چه رویکردی باید با موضوعات برخورد کنیم؟
به زبان ساده، شکستها نوعی فیدبک در راستای تجربیات ما در زندگی هستند. شکستها به ما میآموزند که در مورد ما چه چیزهایی جواب نمیدهند. اگر به این آموزهها گوش فرا ندهیم و همچنان به تکرار خود قبلیمان بپردازیم، همچنان محکوم به شکست خواهیم بود. اما اگر هنگام مواجه با شکست، به آن نزدیک شویم و به اصلاح عادات و مسیرمان بپردازیم، شانسمان را برای موفقیت نهایی قطعی میکنیم.
۳- در پشت صحنه هم مانند هرجای دیگری قوی باشید
آخرین چیزیکه یک کارآفرین انجام میدهد، افتادن در دام خوب بهنظر رسیدن از دیدگاه دیگران است، درحالیکه در پشت صحنه حقیقتاً آنگونه که مینماید نیست. همهی ما با چنین افرادی برخورد داشتهایم و میگوییم «طبلی توخالی» هستند و درنهایت آنها را زیاد جدی نمیگیریم.
چنین افرادی شانسی برای تولید محصولات یا خدمات ارزشمند ندارند و حتی در ردهی کارآفرینان هم درجهی بالایی نخواهند داشت. همانطور که هنری فورد میگوید:«کیفیت آنجایی حاصل میشود که وقتی هیچکس شما را نمیبیند،کار را درست انجام دهید.»
بهعبارت دیگر، صرفاً بهدنبال تحت تأثیر قرار دادن نباشید. جذب فرایند شوید. به جزئیات توجه کنید. تمرین کنید که حتی نسبت به کوچکترین و کمترین جنبهی کار هم قضاوتی بیعیب و نقص داشته باشید. زیرا اگرچه مردم آنرا نمیبینند اما احساسش میکنند.
و درنهایت، براساس منطق فورد، اینکه مردم چه فکری میکنند اهمیت ندارد، مهم این است که آنها چگونه از کار بهرهمند شدهاند.
۴- بهدنبال خودنمایی نباشید
داستانی عالی درمورد نحوهی انتخاب لباس توسط فورد وجود دارد:
فورد در بیرون متواضع بود و لباسهای غیررسمی میپوشید. روزی، منشیاش از او پرسید که چرا بهتر لباس نمیپوشد و فورد این حرف را نوعی توهین دانست و به او توضیح داد که همه او را میشناسند، بنابراین نیازی نیست که با لباسهایش بر این موضوع تأکید کند که چه کسی است.
بعدها، در طی سفری جهانی، فورد به سرزمینی رسید که هیچکس او را نمیشناخت. دوباره منشیاش به او پیشنهاد داد که لباس رسمیتری بپوشد و پاسخ او این بود که نمیخواهد با لباس پوشیدن برای مردمی که حتی نمیدانند او چه کسی است، خودش را به زحمت بیندازد.
درواقع، فورد برای دیگران نقش بازی نمیکرد، چه دیگران او را میشناختند و چه برایشان ناشناس بود. اگر او را میشناختند، نمیخواست که هیچ برتری را به خود اضافه کند. اگر او را نمیشناختند، نمیخواست که خودنمایی کند. او بدون هیچ خودنمایی، خودش بود.
البته دراین زمان، فورد مردی مشهور و ثروتمند بود که فشارِ نرسیدن به موفقیت را تحمل نمیکرد. برخی ممکن است بیخیالی او را نسبت به تصور شخصی از خودش، نوعی بینظمی در نتیجهی پرستیژ جهانیاش قلمداد کنند. بااینحال، اعتقادات او مبنیبر انتخاب لباس، توصیههایی عالی برای تمام کارآفرینان هستند که ارتباط بسیار نزدیکی با این جمله دارند:«کارت را وقتی که بیینندهای ندارد هم درست انجام بده». وقتیکه کار کمی برای ارائه دارید یا چیزی ندارید، برای خود تبلیغ نکنید. درخدمت ارباب رجوع یا مشتریان خود باشید، زیرا آنها هستند که اهمیت دارند و به شما پول پرداخت میکنند.
۵- در بیزینسی نباشید که صرفاً پولساز است
آقای فورد میگوید: «بیزینسی که هیچ چیزی جز پول برایتان ندارد، بیزینس ضعیفیست».
بسیاری از بیزینسها صرفاً پولآور هستند که روی انگیزههای ضعیفتر مردم یا حتی بدتر از آن، روی نیازهای ضروری مردم دست میگذارند. کسانیکه مشغول به چنین بیزینسهایی هستند، از لاکچری بودن لذت میبرند اما همیشه شرمنده هستند.
بهتر است که فراهمآورندهی ارزش واقعی باشید. پول هم منجر به افزایش ارزش میشود. طبق اعتقادات قدیمی میگویند که پول قلمروی آزمندی و غیراخلاقی بودن است. اما برعکس این گفته حقیقت دارد:بسیاری از کارفرمایان بهاین دلیل به موفقیت مالی میرسند که نقشهایی ضروری در زندگی مردم ایفا میکنند. بنابراین، موضوع فقط پول نیست، پول صرفاً جنبهای طبیعی در هر معامله است.
مردم بهندرت هنری فورد را صرفاً بهعنوان مردی پولدار به خاطر میآورند. مردم اول و بیشتر، او را بهعنوان شخصی بهیاد میآورند که خط تولید را راه انداخت و در طی این فرایند خودروهایی عالی را تولید کرد و فروخت.